خداحافظ سال نود
عزیز مادر سلام کم کم بوی بهار تو کوچه ها پیچیده،اما ننه سرما هنوز داره سماجت میکنه که یک بار دیگه بارو بندیلش رو پخش و پلا کنه.اما مطمئنم عمو نوروز مجبورش میکنه تا فردا دمش رو بزاره رو کولش و بره تا سال دیگه. امسال با همه خوب و بدش داره تمام میشه.سال نود رو هم دوست داشتم هم دوست نداشتم. بخاطر تولد تو عزیز نازنین این سال تو ذهنم خاطره خوب بجا گذاشته و سالی تکرار نشدنی در زندگی مامان شده.به امید روزهای روشن و دوست داشتنی نفس میکشم. از خدا خواستم به من یارای این رو بده که بتونم در تربیت گل باغ زندگی ام موفق باشم. از خدا خواستم بابا ابراهیم روز به روز پله های ترقی رو طی کنه و برسه به جایی که خیالش از نظر تامین رفاه و آینده ...
نویسنده :
مامان مریم
1:41