پندارجونپندارجون، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 23 روز سن داره

پندارعسلی و مامان و باباش

خداحافظ سال نود

عزیز مادر سلام کم کم بوی بهار  تو کوچه ها پیچیده،اما ننه سرما هنوز داره سماجت میکنه که یک بار دیگه بارو بندیلش رو پخش و پلا کنه.اما مطمئنم عمو نوروز مجبورش میکنه تا فردا دمش رو بزاره رو کولش و بره تا سال دیگه. امسال با همه خوب و بدش داره تمام میشه.سال نود رو هم دوست داشتم هم دوست نداشتم. بخاطر تولد تو عزیز نازنین این سال تو ذهنم خاطره خوب بجا گذاشته و سالی تکرار نشدنی در زندگی مامان شده.به امید روزهای روشن و دوست داشتنی نفس میکشم. از خدا خواستم به من یارای این رو بده که بتونم در تربیت گل باغ زندگی ام موفق باشم. از خدا خواستم بابا ابراهیم روز به روز پله های ترقی رو  طی کنه و برسه به جایی که خیالش از نظر تامین رفاه و آینده ...
29 اسفند 1390

اولین چهارشنبه سوری پندار

سلام گل مادر امروز آخرین سه شنبه ساله.طبق آیین کهن ایران زمین مردم ما شب چهارشنبه آخر سال دور هم جمع میشند آجیل می خورند قاشق زنی میکنن و از روی آتش میپرند. گلم اجداد ما همه زرتشتی بودند و یکتا پرست و آتش رو مقدس می دونستند.همونطور که الان ما مسلمانها آتش رو از مطهرات میدونیم. آتش مظهر گرما و نور و حرارت و شوق زندگیه.ما وقتی از روی آتش میپریم یه جمله معروف داریم که میگیم : زردی من از تو سرخی تو از من (خطاب به آتش). معنی اش هم اینه که اگر رخسار من زرد و رنجوره مال تو؛و سرخی و شادابی تو مال من. بعضی ها هم رسم دارن آش می پزند. و بعضی ها رشته پلو. عصر میریم پیش عمو رضا(دوست بابا)تا در مراسم چهارشنبه سوری شرکت کنیم . یادش بخیر پارس...
23 اسفند 1390

اولین عکسهای آتلیه مامان مریم

سلام عزیزم  تربچه خان حالت چطوره؟ عزیزم اکثرا مامانای خوب نی نی هاشون رو میبرن آتلیه کودک تا عکس های قشنگ بگیرند و یادگاری داشته باشند. من شما رو آتلیه نبردم به چند دلیل... اما خودم یه آتلیه خونگی درست کردم و از شما عکسهای هنری گرفتم.امیدوارم سلیقه مامان رو دوست داشته باشی و بدونی من نهایت تلاشم رو برای خوشحالی شما انجام میدم. عکسها رو تو ادامه مطلب ببینید: ستاره شبم تویی: وای چه گل قشنگی: تو تکی،عروسکی،بانمکی:    اگر خوشت اومد بازم  ایده دارم که عکسهای قشنگ بگیرم.عاشقتم پینگیل خان  ...
23 اسفند 1390

آخ جون بازم دندون

سلام جیگر گوشه خوبی تربچه خان؟ دیگه کم کم رفتی تو زمره کباب خورا.سومین دندون خوشگلت روز 19 اسفند(پیشین بالا سمت چپ) و چهارمین دندون خوشگلت 20اسفند (پیشین بالا سمت راست) جوانه زدند و روی لثه کوچولوت خودنمایی میکنن. مبارک باشه عزیزم  ...
21 اسفند 1390

شش ماهگی (نیم سالگی)

سلام سلام سلام  خوبی عزیزم؟ فدای تو بشم که واکسن زدی و اینقدر صبورانه درد رو تحمل کردی و الکی داد و قال نکردی. وزن شما:9کیلو و300گرم  قد 67 سانتیمتر امروز شش ماه از روزی که خدا تو رو به دستان مامان هدیه کرده میگذره.لحظه لحظه این شش ماه برام شیرین بوده چون تو رو دارم. امروز وقتی خوابیده بودی فیلم روز تولدت رو نگاه کردم و کلی اشک ریختم.به صورت ماهت نگاه کردم و خدا رو برای هزارمین بار شکر کردم. مهارت های پسرم در این ماه: وقتی رو سینه میزارمش به جلو خیز برمیداره. کاملا مفهوم غریبه و آشنا رو درک میکنه. مشخص شده که راست دسته (هر چیزی میبینه دست راستشو میاره جلو تا بگیره). و کلمه جدیدی که یاد گرفته دده است (یعنی به م...
17 اسفند 1390

گفتگوی نی نی سایتی در روز تولد پندار

سلام تربچه  خوبی گلم؟ از وقتی باردار شدم عضو سایت محبوب نی نی سایت شدم.از اونجایی که کلوپ خودمون (مامانای مهر 90)خیلی خلوت بود اومدم تو کلوپ مامانای مهر و آبان و آذر 90.اونجا با همه این خاله های دوست داشتنی که به وبلاگ شما سر میزنند آشنا شدم. شما اولین نی نی کلوپ بودی که دنیا اومدی و برای همه چون تجربه اول مادر شدنشون بود خیلی مهم بودی(خاله سهیلا و خاله ماهی و خاله مینا تجربه دومشون بود) به شما میگن ارشد کلوپ و به من هم میگن مامان کلوپ . مامان با حوصله رفتم تو آرشیو مطالب کلوپمون و گفتگوی خاله ها رو از ساعات اولیه روز تولدت تا فزداش (جمعه) جمع آوری کردم . خیلی جالبه امیدوارم خوشت بیاد. یکمی طولانیه اما میدونم برای شما خاطره ان...
10 اسفند 1390

پندار فضولی کرده...

تربچه جونم سلام مامان به فدات   این روزا یکم خونه رو ریختم به هم و دارم خونه تکونی میکنم . کافیه سر بچرخونم و حواسم پرت بشه سریع با روروئک پا میزنی و خودت رو میرسونی تو آشپزخونه.  جغجغه هاتو میزارم جلوی روروئکت.اونا رو با یه حرکت دست پخش زمین میکنی.اوایل روی فرش و موکت پرتشون میکردی،ولی از وقتی که میتونی بری تو آشپزخونه، اونا رو روی فرش نمی اندازی .میری آشپزخونه اونا رو روی سرامیک آشپزخونه  پخش میکنی و از صداش خوشت میاد.اما فقط این نیست،کارای دیگه هم میکنی که الان به دوستات نشون میدم. اینم چند تا عکس از کارای جدید پندار: نه دیگه باید بری ادامه مطلب، اونجا عکسا رو ببینی: مامان من میرم لباسای رو بند رو جمع کنم: ...
6 اسفند 1390
1